دیدن زیبایی های جهان، دل می خواهد نه چشم
به گزارش تور اروپا ارزان، خبرنگاران- جهان پر از زشتی و زیبایی، تاریکی و روشنایی و مملو از رنگ و صداست است. اما هر انسانی جهان را از دریچه ای متفاوت می بیند و حس می نماید. در این تفاوت دیدن، گاهی ضعف و قوت بینایی دخیل است و گاهی حس و جهانی درون انسان. شاید برای خیلی از ما این سوال پیش آمده باشد که جهان از نگاه یک نابینا چگونه به نظر می رسد؟ این سوال وقتی به ذهن متبادر می گردد که منظور از دیدن جهان، تماشای فیزیکی آن با چشم ظاهر باشد، اما وقتی منظور دیدن با چشم درون ودیگر حس هاست، دیگر تفاوت چندانی بین یک فرد عادی و یک نابینا وجود ندارد.
جهانی ناشناخته من روایتی جذاب و خواندنی از زندگی و سفرهای مردی است که از 6 سالگی، دریچه چشمانش به روی جهان بسته شد. اما او امروز در شهر هامبورگ در کشور آلمان زندگی می نماید و با همت و اراده ای مثال زدنی، یک هنرمند و معلم موسیقی است و به 40 کشور جهان سفر نموده و توانسته آنچه را با چشم دل دیده و با عمق وجودش حس نموده، در قالب یک کتاب بنویسد. کتابی که به بیان خودش بعد از خواندن آن، دیدگاه ما را نسبت به جهان تغییر خواهد داد.
پیمان قلعه، متولد 10 دی ماه 1355 در شهر زیبای کرمانشاه است. بخاطر یک شیطنت بچگانه با دوستان در اثر انفجار بینایی خود را از دست داد و از همان لحظه پا به جهانیی ناشناخته گذاشت؛ جهانیی که به بیان خودش، برای او پر از ابهام بود. می گوید: پس از آن در زندگی چیزهایی را تجربه کردم که افراد عادی هرگز تجربه ننموده اند. جهانیی کاملا متفاوت که وقتی فکر می کنم، از آن ناراضی نیستم. این کتاب بهانه ای است برای اینکه شما را با جهانی خودم آشنا کنم؛ جهانیی که من با گوش می بینیم و شما با چشم. این کتاب روایت زندگی من است. بدون شک بعد از خواندن این کتاب، دیدگاهتان نسبت به جهان تغییر زیادی خواهد نمود. همچنین از رازهایی مطلع می شوید که پیش از این از وجودشان خبر نداشتید و نگاهتان به محیط اطرافتان طور دیگری خواهد بود. مسائل در برابرتان خیلی کوچک تر می شوند و طرز فکرتان کاملا تغییر خواهد نمود. این کتاب نه تنها دیدتان را نسبت به جهان عوض خواهد نمود، بلکه بسیاری چیزها را به شما خواهد آموخت.
این هنرمند به بهانه انتشار کتاب جهانی ناشناخته من، در گفت وگویی صمیمانه درباره انگیزه خود از نوشتن این کتاب و توضیح زندگی و سفرهایش، سخن گفت. او انگیزه اصلی خود برای تألیف این اثر را اینطور اعلام کرد: هر کس در زندگی باید در حد توان برای جهانی خود کاری انجام دهد. من هم خواستم برای نابینایان جهان و شاید همه مردم قدمی برداشته باشم تا شاید دیدشان به جهان عوض گردد.
پیمان قلعه که با وجود نابینایی از 16 سالگی آموختن سنتور و در ادامه اُرگ را فراگرفت، امروز خود معلم پیانو است. به نظر این نویسنده، هرکس بخواهد می تواند کاری را انجام دهد، شاید به سختی، ولی هر چیزی به سختی به دست آید، شیرین تر است.
او گفت: خیلی ها فکر می نمایند نابینایان جهان را نمی بینند، ولی یک نابینا از زاویه ای متفاوت و طوری جهان را می بیند که شاید دیگران نتوانند جهان را ببینند. به حدود 40 کشور جهان سفر نموده ام و سعی کردم نگاهم را از گوشه و کنار جهان از زاویه ای متفاوت در قالب کتاب منعکس کنم. خیلی ها از من می پرسند که با این شرایط چگونه از سفر لذت می برم، چون فکر می نمایند در سفر فقط باید دید! بیشتر سفرهای من به تنهایی است. اولین جرقه های نوشتن این کتاب نیز در سفری که به جزایر قناری داشتم، در ذهنم زده شد. در این سفر یکی از دوستان که از ایرانیان مقیم اسپانیا است پیشنهاد داد که توضیح زندگی و سفرهایم را در قالب کتاب بنویسم. از آن موقع در قالب فایل صوتی می گفتم و دوستان در قالب تکست پیاده می کردند.
پیمان قلعه، چند هدف اصلی را برای سفر کردن به گوشه و کنار جهان مدنظر دارد: تفریح، برای همه یک انگیزه و دلیل سفر است. از سویی دوست داشتم آدم ها را بشناسم. در این سفرها به چیزهای قشنگی رسیدم و فهمیدم در هرجای جهان از آمریکا، اروپا، آفریقا و آسیا، فقط محبت و فکر مثبت آدم ها مهم است و دیگر مهم نیست اهل کجا باشند. همچنین در این سفرها دنبال کسی می گشتم که در کنارش حس خوبی داشته باشم و بتوانم آرامش و همراهی را تجربه کنم. هنوز او را نیافته ام، اما به خوانندگان کتابم قول داده ام که در کتاب دوم، از همراه و شریک زندگی ام بنویسم.این توریست روشندل، به چاپ کتاب به زبان انگلیسی هم اشاره نمود: در حال ترجمه کتاب به زبان انگلیسی هستیم، به این دلیل که حدود 4 میلیارد از مردم جهان انگلیسی زبان هستند و انگلیسی می خوانند. ترجمه انگلیسی پس از اتمام کار در خارج از کشور منتشر خواهد شد.
برش هایی از کتاب جهانی ناشناخته من
نابینا بودن، سودهایی هم در زندگی من داشته... علاوه بر اینکه راحت با دیگران ارتباط برقرار می کردم، همواره بین نابینایان جزو اولین ها بودم. با کارهایی که انجام می دادم، همواره در اولویت بودم و برای بقیه جالب بود که یک نابینا چطور می تواند این کار را انجام دهد... با وجودی که فردی نابینا هستم، اما با توانایی های خود، بارها چه از نظر مالی و چه از نظر فکری یاری حال انسان های بینا ازجمله دوست، خانواده، اطرافیان و حتی غریبه ها بوده ام. نابینا بودن هیچ وقت محدودیتی نبوده که بخواهد مرا نگران کند و یا باعث کاهش سرعت پیشروی من در زندگی گردد.
سفر مرا پخته تر و پرانگیزه تر به زندگی و آینده می نماید. خودم را با اطرافیانم مقایسه می کنم، می بینم بعضی از آن ها همچنان به زندگی در خانه دوران کودکی خود بسنده نموده اند و بعضی دیگر هم که به کشور دیگری مهاجرت نموده اند، در همان جا اقامت می نمایند و حتی فکر سفر به نقطه ای دیگر از جهان را هم نمی نمایند. اما من با هر سفر راغب تر از همواره برای سفر بعدی آماده می شوم و گاه بعضی از سفرها به صورت اتفاقی و خارج از برنامه هم برایم رقم می خورد... از نکات مهمی که در سفر به سرزمین های دیگر آموختم، تفاوت معیارهای اجتماعی و فرهنگی بود. برای مثال می توان از زیبایی نام برد. شاخص هایی که این طرف جهان ممکن است مطلوب به نظر بیاید، آن طرف و جای دیگری در جهان به عنوان زیبایی محسوب نمی گردد. تفاوت سلیقه در زیبا دانستن رنگ پوست و یا میزان درصد لاغری در بین کشورهای جهان متفاوت است.
نخستین چاپ کتاب جهانی ناشناخته من در 190 صفحه به بهای 30 هزار تومان از سوی انتشارات آریا دانش راهی بازار نشر شده است.
منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران