آغاز ویژه برنامه نوای نواحی در تئاترشهر
به گزارش تور اروپا ارزان، ویژه برنامه نوروزی نوای نواحی رأس ساعت 11:30 در محوطه تئاتر شهر شروع شد.
به گزارش شهر،اجرای گروه موسیقی سیستان و بلوچستان در ویژه برنامه نوروزی نوای نواحی در محوطه تئاتر شهر آغاز شد. برخلاف برنامه عصر روز گذشته که با استقبال بسیار مردم و مسافران پایتخت همراه بود، از این برنامه استقبال چندانی نشده و نیم بیشتر جایگاه ها خالیست. علت را می توان در اجرای صبحگاهی برنامه، زبان بومی و نامفهوم برای مخاطبان و از همه مهم تر سرمای هوا جست وجو کرد. تا جایی که گل محمد بلوچی خواننده 53 ساله گروه چندین بار در خلال اجرای برنامه دستانش را به هم می مالد تا گرم گردد و بتواند تمبورک بنوازد!
گروه 4 نفره گُلداز اگرچه نسبت به گروه های دیگر جمعیت کمتری دارد اما سازهای ناآشنای بلوچی آن جذابیتی دارد که برای مخاطبان جالب است و آن ها را برای شنیدن کنجکاو می نماید. شاید یکی از ضعف های اجراهای اینچنین را در کمبود اطلاعات ارائه شده از سوی برگزارنمایندگان و نوازندگان دانست که معرفی کاملی از گروه خود و سازها ندارند.
یک ربع که از برنامه گذشته، به جمعیت مخاطبان اضافه می گردد. مادری با کالسکه کودکش می آید و مشغول تماشا می گردد. یک کودک کار هم آدامس می فروشد. آنطرف تر، پیرمردی پک عمیقی به سیگارش می زند و غرق در افکار خودش می گردد، تعیین نیست این نوای بلوچی که بی شباهت به آوازهای هندی و پاکستانی نیست، چه خاطراتی را به یاد او آورده است که اینچنین چهره در هم کشیده است.
دو مرد مسن هم مشغول خوش و بش با یکدیگر هستند. آنکه موهای سرش کم پُشت است به دیگری که سبیل دارد، به مزاح می گوید: همه شعر را فهمیدم جز کلمه آخرش! تو فهمیدی؟ آن یکی در پاسخ می گوید: انصافاً با سوز می خواند، یاد کودکی ام افتادم. کاش رشتی هم می خواندند.
قطعه سوم هم تمام می گردد و خبری از معرفی اعضای گروه نیست اما تعییناً می دانیم که فاروق رحمانی با 33 سال، جوانترین عضو گروه است و تبحر خاصی در نواختن رباب دارد. رباب سازی زهی و زخمه ای است که بیشتر از هزار سال قدمت دارد و کاسه چوبی آن شبیه خربزه است.
رحمانی سمت چپ خواننده نشسته و سمت راست او خداداد زنگ شاهی 66 ساله نشسته و پیرترین عضو گروه است که قیچک می نوازد؛ او هم دستانش را جلوی دهان می گیرد و به اصطلاح ها می نماید تا انگشتانش گرم گردد. نوازنده کناری هم که جوانی لاغر و سیه چرده است، خالد نام دارد و دولک می نوازد.
در ردیف چهارم، دو دختر جوان روی جایگاه نشسته اند. دختر سمت راستی رو به دوستش می نماید و می گوید: ببین آن سازی که پیرمرد می نوازد، چقدر زیباست و چه صدای خوبی دارد! کاش به جای گیتار، می شد از این سازها یاد گرفت. و دوستش با تکان دادن سر، نظر او را تأیید می نماید.
سپس نوبت به اجرای قطعه ای به سه زبان فارسی، اردو و دری می رسد و گل محمد می خواند: من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم، چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم. بعد هم سر کوه بلند فریاد کردم، علی شیر خدا را یاد کردم. او درباره این قطعه شرح می دهد که سه زبانه و ابداع خودش است.
بلوچی بعد از این اجرا گفت: ممنونم که این 45 دقیقه ما را تحمل کردید. ما از سرزمین گرمسیری آمدیم، الان در سیستان 24 ساعته هوا گرم است ما فکر کردیم تهران هم مثل آنجاست اما اینجا هنوز زمستان است و ما یخ کردیم و لباس گرم هم به همراه نداریم. بنابراین اجرا را به سرانجام می بریم. ضمن اینکه بعدازظهر هم در برج میلاد اجرا داریم و باید برای آن هم انرژی داشته باشیم.
پس از سرانجام اجرا، بعضی مخاطبان از اعضای گروه گلداز تشکر می نمایند و با آن ها عکس یادگاری می گیرند. پیرمردی خوشتیپ هم گل بنفشه ای در جیب سمت چپ پیراهن سفید گل محمد می گذارد تا از او بابت اجرای خوبش قدردانی نموده باشد.
گل محمد می گوید: گروه گلداز 35 سال قدمت دارد و ما در تمام شهرهای ایران و بسیاری از کشورها با هماهنگی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی اجرای برنامه داشته ایم. مثلاً در پاکستان خیلی از برنامه ما استقبال شد؛ در عراق هم همینطور. در کشورهای آفریقایی نظیر تانزانیا و زنگبار هم برنامه روی صحنه برده ایم.
او درباره اینکه واکنش مخاطبان درباره ترانه ها و سازهای بلوچی چیست، می گوید: خیلی دوست دارند بدانند ما اهل کجا هستیم، زبانمان چیست و این سازها چه نام دارد و چگونه می توان آن ها را یاد گرفت. خدا را شکر که آموختن سازهای بلوچی فقط به سیستان و بلوچستان منحصر نشده و الان در شهرهای دیگر هم می توان آن را آموخت. مثلاً در تهران خانمی به نام کیمیا به خوبی قیچک را فرا گرفته و می نوازد.
گل محمد بلوچی یادآوری می نماید که شغل دیگری غیر از نواختن ساز، آموزش موسیقی و اجرای برنامه های بین المللی ندارد و طی یک سال اخیر به دلیل شیوع ویروس کرونا، زندگی دشواری در قصرقند داشته است. چون تنها دو اجرای خارجی داشته که در قزاقستان بوده است و اجرایش در کشور عمان هم کنسل شده.
زنگ شاهی که پیرترین عضو گروه گلباز است، شرح می دهد که قیچک نوازی در میان اقوام آن ها موروثی است و پس از مرگ، ساز و هنرش به پسر یا نوه اش منتقل می گردد. مثلاً خودم سه پسر دارم که موسیقی را از من ارث نبرده اند اما یک نوه دارم که بسیار خوب ساز می زند و پس از من اگر سازم سالم باشد، به او ارث می رسد و راه مرا ادامه خواهد داد.
زنگ شاهی می گوید: قیچک از چوب گردو، توت یا فرپو (چنار) ساخته می گردد و برای آغاز، باید هفت ـ هشت میلیون تومان برای خرید آن هزینه کرد. او ادامه می دهد: بیشتر اساتید این ساز، آن را به صورت استاد و شاگردی فرا گرفته اند و به همان صورت هم آموزش می دهند. خودم هم الان هفت ـ هشت شاگرد دارم که این ساز را یاد می گیرند.
منبع: خبرگزاری آریا